Cucumis - 무료 온라인 번역 서비스
. .



번역 - 페르시아어-영어 - ساعتم Ú©Ù‡ زنگ خورد فهمیدم Ú©Ù‡ واقعا خوابم برده بود....

현재 상황번역
이 본문은 다음 언어들로 가능합니다: 페르시아어영어

분류 나날의 삶 - 사업 / 직업들

제목
ساعتم که زنگ خورد فهمیدم که واقعا خوابم برده بود....
본문
Isildur__에 의해서 게시됨
원문 언어: 페르시아어

ساعتم که زنگ خورد فهمیدم که واقعا خوابم برده بود. دوباره نگران شدم. هنوز پولم رو از بانک نگرفته بودم. اگه هنوز هم خودپردازهای بانک تجارت خراب بودن چاره ای نداشتم جز اینکه به خونه زنگ بزنم و از بابام بخوام که به حساب بانک ملی ام پول بریزه. واقعا امیدوار بودم که این کار لازم نباشه، چون باز هم کلی باید جواب پس می دادم و احتمالا دروغ می گفتم که من روم نمی شه از آدمایی که با تور ما میان پول قرض کنم، من هیچ کدوم رو نمیشناسم، اگه پول خودم باشه بهتره و هزار حرف و حدیث دیگه. ولی بهتر بود که حالا نگران این چیزا نباشم. این بدترین حالت ممکن بود.

제목
When my alarm clock went off, I realized that I had actually fallen asleep...
번역
영어

ghasemkiani에 의해서 번역되어짐
번역될 언어: 영어

When my alarm clock went off, I realized that I had actually fallen asleep. Again, I became nervous. I hadn't yet collected my money from the bank. If the ATMs of Bank Tejarat were still broken, I would have no other choice but to call home and ask my daddy to deposit money in my account at Bank Melli. I really hoped this were not necessary, because I would have to undergo a hell of an interrogation, and would probably been forced to lie that I shy away from borrowing from the people traveling with our tours, I don’t know any of them, it'd better be my own money, and a thousand other things. But I'd better not worry about it for the time being. This was the worst-case scenario.
lilian canale에 의해서 마지막으로 검증 또는 수정되었습니다 - 2011년 5월 28일 17:24