لغة مصدر: لغة فارسية
گلي كه دست تو چيده پيش رومه
هنوزم بادبادكامون لب٠بومه
صداي پات مياد از اون سر٠دالون
ميگي خوبي Ú†ÙŠ چيه، ÙˆÙا كدومه؟
بين ما هر چي بوده، تموم شده
عشق٠اين دوره چه بي دووم شده
دست٠سردت ميگه اون روزها گذشته
ديگه عشق و عاشقي از ما گذشته
ميگم آروم بشه دل، تنها بمونه
ميدونم دورهء اين ØرÙا گذشته
بين ما هر چي بوده، تموم شده
عشق٠اين دوره چه بي دووم شده
دلم اندازهء اين ابرا گرÙته
عشق٠تو خنده از اين لبها گرÙته
Ú†ÙŠ بگم، هر Ú†ÙŠ بگم Ùايده نداره
غم٠عالم توي قلبم جا گرÙته
بين ما هر چي بوده، تموم شده
عشق٠اين دوره چه بي دووم شده
كسي كه زندگشو باخته تو نيستي
اون كه با رنگ و ريا ساخته تو نيستي
اون منم، تنهاترين تنهاي دنيا
اون كه خوب و بد نشناخته تو نيستي
بين ما هر چي بوده، تموم شده
عشق٠اين دوره چه بي دووم شده